راستش من تو اینترنت میخوندم که همه ی مردم حتی اون پهلوونها هم از تمرین پا بیزارن! چون سخته ولی اصلا هم سخت نیست...! من تازه شروع کردم و چون اسم اون قسمت و بلد نیستم نمیدونم چطوری توضیح بدم ولی همینقدر میدونم که مثلا برای پرس پا شماره ی 3 رو انتخاب میکنم..! !
خب میدونم خیلی مسخره است ولی من روز اول شماره ی یک رو هم نتونستم انتخاب کنم و اونقد جیغ زدم که همه با تعجب نگام کردن:(
یه خاطره هم دارم که این بود که من و دوستم روز اول داشتیم دنبال باشگاه میگشتیم و رفتیم دم در یه باشگاه خیلی معتبر که روی سر درش روی پارچه نوشته بودن که: مربی آقایون قهرمان جهانه! آقای فلانی هستش ، اینا!!
حالا ما تازه امتحاناتمون تموم شده بود و دماغمون و میگرفتی ، جونمون در میرفت!
عین گرتی ها شده بودیم! بس که لاغر شده بودیم و ملول!
گرتی یعنی هروئینی؛-))
آره..بعدش دم در وایسادیم و خیلی پر غرور و خیلی هم گردن کلفتانه منتظر موندیم صاحابش بیاد بیرون!! آخه ترسیدیم نوبت آقایون باشه...و نرفتیم توو...!
بعدش دیدیم که یهو یه پسر خیلی خیلی قد بلند و خوشتیپ و خیلی هیکلی و بدنساز و همه چی تموم اومد بیرون!!!!
من و دوستم وقتی دیدیمش غرولند کنان گفتیم:ای بابا ، الان که نوبت آقایونه که:/ و با خشونت نگاش کردیم...!
پسره که داشت با دوستش صحبت میکرد اصلا ما رو ندید!!! یعنی نزدیک بود پاش و بذاره رومون!!
یهو احساس کرد که یه صدای ضعیفی میادش و خیلی کنجکاو شد که بفهمه صدا از کجاست و سرش و چرخوند و ما رو دید که عین دو تا لات وایسادیم دم در و داریم با خشم نگاش میکنیم...پسره با اون بازوها و با اون کت و کول خیلی متواضعانه گفت:امر بفرمایید...
ما هم که تریپ اسلام برداشته بودیم در حالیکه نگاش نمیکردیم عین دو تا جوجه ی ماشینی با شونه های ضعیف و یه صدای ضعیفتر اما پر غرور گفتیم:"عصرا آقایون اینجان؟" :/
پسره با مهربونی گفت :"بله اما خانوما هم میتونن صبح بیان" و متواضعانه نگامون کرد...
ما هم که پر رو...! با این که عین گرتیها داشتیم از شدت ضعیف بودن میمردیم گفتیم:"ای بابا:/"
و یه نگاه خشونت انگیزانه و تحقیر آمیز به سرتاپاش انداختیم و رفتیم یه باشگاه دیگه:/
بعدش که به خودمون اومدیم فهمیدیم چقد رو داشتیم و چقد هم بی ادب هستیم و اینقد خندیدیم و از این ماجرا جوک ساختیم که نگو!!!
به دوستم گفتم: یعنی پسره از اون روز به بعد واسه همیشه دنیای بادی بیلدینگ رو ترک کرده و رفته سر به جنگل و بیابون گذاشته و میگن توو غار داره توو پوست نارگیل آب میخوره و بلوط و پودر میکنه از آردش نون میپزه! و اصلا نور بهش میخوره جیغ میزنه!!!!
+ به خودتون بخندید:/ ما در حال حاضر بدنسازهای موفقی شدیم:/ و خیلی هم قوی هستیم:/
از امید......
برچسب : نویسنده : apayeezemand بازدید : 28