تمام شب و بیدار بودم و گریه کردم... به خاطر ساده دلیها و عمری که بر باد رفت... به خاطر تمام رنجهایی که به خودم تحمیل کردم. یه جایی درست وسط سینه ام به اندازه ی یک نقطه ی پررنگ کشف کردم... دیشب یه جایی درست وسط سینه ام میسوخت... من هیچ وقت همچین حسی رو قبلا تجربه نکرده بودم.. +تا صبح نخوابیدم و بعد، راس ساعت شیش و چهل و پنج دقیقه با فرستادن یه پیام به موبایل منصوره ، جواب مثبت دادم.............. +پایان ما یکشنبه 14 شهریور1395 خرم آباد.... ,تمام سلام,تمام بليق,تمام ناتمام من,تمام بازی های انلاین,تمام رمز های gta5,تمام سيدي,تمام بازی های باب اسفنجی,تمام آهنگهای مرتضی پاشایی,تمام وشديد,تمام اوكي ...ادامه مطلب